خوشحالم که ما را دیدید
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۸۶۹۰۳
از کنار ما رد میشوند و به ما تنه میزنند، بعضیها هم که حواسشان نباشد عصایم را روی زمین میاندازند، شاید عذرخواهی کنند و شاید با عبارت "مگه کوری" راهشان را ادامه دهند .
مسیرمان را ادامه میدهیم و بهجای فکر کردن به کارهایمان مثل هرروز به مسیر رفتوآمد، این بزرگترین مشکلمان فکر میکنیم؛ یعنی امروز چه چیزی جلوی پای ما وجود دارد، یک موتور، ماشین، رِگال مغازهداران یا یک گودبرداری غیراستاندارد دیگر .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عصای سفید عجله نکن، هنوز مانده تا به مقصد برسیم، باید فکر کنیم از این پیادهروها از کدام خطوط زردرنگ گمراهکنندهاش که مثلاً مخصوص ما طراحیشده است عبور کنیم، میدانم خیلی از این خطوط قابلتشخیص نیست چون بارنگ جداشده که ما نمی تونیم آن را ببینیم.
البته به گمانم محلههای بالای شهر اوضاع بهتری از محله ما داشته باشند، ایستگاه اتوبوسی با تابلوی هشدار مشخص برای مسافر معلول و پیادهروهایی با سنگفرشهای مشخص که بتوانند این خط را از میان سنگفرشهای معمولی تشخیص دهند.
عصای سفید، میدانم دلت میخواهد روی خطوط موازی زردرنگ که نشان از ادامه دادن مسیر است حرکت کنی، آرزوی یک مسیر بدون مانع برای ما حسرت شده است و میدانم دوست داری با لمس موزاییکهای زرد سکهای که مسیرش به جوی آب یا خیابان ختم میشود از من محافظت کنی ولی بارها شده است که به جوی افتادیم یا با سروصدای مردم نجات پیدا کردیم.
از مردم میپرسم که آیا شما میدانید این موزاییکهای زرد برای چیست؟، "برای تردد موتورسواران در روزهای برفی"، " مسیر مخصوص دوچرخهسواران " و جوابهایی که یکی از آنها مربوط به نابینایان نبود، راستی چرا؟ زیرا آگاهی ندارند، زیرا تابلویی برای اطلاعرسانی نیست و هزاران چونوچراهای دیگر.
ساختوسازهای غیر کارشناسی پیمانکارها که با یک گودبرداری، رنگ و جنس موزاییکها را عوض میکنند و یا نمیدانند این رنگ و تفاوت موزاییکها برای چیست، بیتوجهی برخی از عابران، نبود امکانات ورزشی و تفریحی برای معلولان و مشکل استخدامی، عجب معضلی برای ما شده است.
قانون عصای سفید میگوید که وقتی یک نابینا برای عبور از خیابان عصای خود را بهصورت افقی بالا میبرد در حکم چراغقرمز و دستور ایست پلیس برای رانندگان است پس باید برای عبور فرد نابینا توقف کرد ولی این قانون هم مثل برخی از قانونهای حمایت از معلولان ضمانت اجرایی کمی دارد.
عصای سفید! بازهم درد دل شبانهروزی ما شروع شد، توقف خودروها در معابر و ایستگاهها ، داربستهای فلزی ناامن بدون علامت هشدار، احترام نگذاشتن به حریم شخصی ما، حتی بدون اجازه دست ما را میگیرند و از خیابان عبور میدهند، اینها همه بسیار آزاردهنده است، ایکاش این توجه موقع سوار و پیاده شدن از وسایل نقلیه و آسانسورها بود، ایکاش ترحم بیجا نبود.
من و عصای سفیدم بچگی نکردیم، حتی ذوق خرید لباس شب عید را هم نداشتیم زیرا جایی برای بازی نداشتیم، بعضی از خانوادهها و بچهها به بودن ما اعتراض میکردند و بعضی هم اجازه بازی میدادند، راستی چرا اینقدر ما برای استفاده از امکانات، خدمات و مبلمان شهری باید اجازه میگرفتیم که کسی ناراحت نشود درحالیکه ما هم حق داشتیم و داریم.چرا ما باید شبها بیرون میآمدیم تا در تنهایی شهر را بگردیم و خرید کنیم و یا حتی از وسیلههای بازی پارکها استفاده کنیم.
صدای خانم مدیر مدرسهای که هرروز از جلوی آن سوار اتوبوس میشوم، لحظهای حواسم را از دغدغه روزانه جدا میکند، صدایی که از بلندگو طنینانداز میشود: " بچهها امروز روز جهانی نابینایان یا همان عصای سفید است، خیلی از آنها با درس خواندن استاد، وکیل، مهندس و یا حتی آهنگساز شدند، یادتان باشد آنها هم مثل ما حقدارند از حقوق شهروندی برخوردار باشند، یادتان باشد در مسیر عبور آنها در پیادهروها که بارنگ زرد مشخصشده تردد نکنید زیرا این مسیر مخصوص آنهاست که متوجه بشوند راه ادامه دارد یا نه و از همه مهمتر بچهها، رنگ عصای سفید و قرمز نشاندهنده این است که فرد هم ناشنوا و هم نابیناست پس ما باید بیشتر بهحق و حقوق آنها احترام بگذاریم ".
میشنوی عصای سفید، میشنوی؟ امروز یک نفر به فکر ما بود، یک نفر بدون هزینه و جلسههای آنچنانی بدون نتیجه از ما گفت و به دیگران هم گفت. میشنوی؟ من و عصای سفیدم به نشانه قدردانی در کف پیاده رونوشتیم : " خوشحالیم که ما را دیدید، با تشکر، من و عصای سفید". ۲۳ مهرماه مصادف با ۱۵ اکتبر به نام روز ایمنی عصای سفید نامگذاری شده است، در این روز فعالان امور نابینایان تلاش میکنند تا آن را بهعنوان سمبل هویت اجتماعی این افراد معرفی کنند. سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و شورای جهانی نابینایان در سال ۱۹۵۰ میلادی در جلسهای مشترک، قانون عصای سفید را تصویب کرد.
در این قانون همه حقوق اجتماعی فرد نابینا بهعنوان عضوی از یک جامعه متمدن باهدف ﺗﻮﺟﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ رفع ﻣﺸکل این قشر و اﯾﺠﺎد محیطهای ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای استفادهکنندگان از ﻋﺼﺎی ﺳﻔﯿﺪ، انعکاس یافته است.
طبق آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی (Who) حدود ۴۵ میلیون نفر نابینا در دنیا زندگی میکنند و هرساله یک تا ۲ میلیون نفر به این آمار افزوده میشود، زیرا در هر ثانیه پنج نفر و در هر دقیقه یک کودک در دنیا نابینا میشود.
حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نابینای مطلق و حدود ۶۰۰ تا ۶۵۰ هزار کمبینا در کشورمان زندگی میکنند.
استانها اصفهان ۰ نفر مسعود شعربافچی زاده برچسبها روز عصای سفید اصفهان نابینایانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: روز عصای سفید اصفهان نابینایان روز عصای سفید اصفهان نابینایان موزاییک ها عصای سفید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۶۹۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حواشی فوتبال جنجالی بهانه دست کیهان داد: دیدید ورود زنان غلط بود؟
در جریان بازی دو تیم سپاهان و پرسپولیس که همچون بازیهای چند وقت اخیر با حضور تماشاگران خانم برگزار شد، صحنههایی در روی سکوها خلق شد که از شدت وقاحت قابل طرح نیست.
اما آنچه میتوان با عرض تأسف بدان اشاره کرد؛ فحاشی و توهینهای بسیار زشت و غیر اخلاقی تعداد زیادی از تماشاگران منتسب به یک تیم علیه زنان تماشاگر منتسب به تیم مقابل بود. به کارگیری چنین الفاظی خطاب به بانوان حاضر در ورزشگاه در حالی بود که این صحنهها و الفاظ فرسنگها با روح حاکم بر اصل ورزش فاصله دارد. البته از سوی دیگر شاهد برخی صحنههای واکنشی زشت و زننده از سوی تعداد معدودی از زنان هم بودیم. روزنامه کیهان نوشت: در کنار این؛ انتشار ویدئویی از صحبتهای زشت و زننده یک به اصطلاح لیدر تیم علیه زنان و دختران حاضر در ورزشگاه واکنشهای گسترده اعتراضی مردمی را در پی داشت. حال سؤال اینجاست؛ آیا فحاشی و توهین در ورزشگاههای محل برگزاری مسابقات فوتبال در کشورمان یک اتفاق بدون سابقه و حادثهای غیر قابل پیشبینی است و یا اینکه با توجه به شرایط ناخوشایند جو استادیومهای ورزشی فوتبال در کشورمان در سالهای گذشته و انواع و اقسام درگیریها، توهینها، سنگپرانیها و... میتوان آن را اتفاقی قابل انتظار در ادامه حوادث تلخ گذشته دانست؟ کسانی که اندکی با جو ورزشگاههای به خصوص فوتبال در کشورمان آشنا باشند یا اخبار و حواشی فوتبالمان را دنبال کنند گواهی بر این ادعا خواهند بود که در سالهای گذشته و هفته به هفته شاهد حواشی تلخ و دلسردکننده و پررنگتر از متن در خلال بازیهای لیگ بوده و هستیم. با احترام به طیف هواداران ریشهدار و فوتبالی و اخلاق مدار باید گفت تقریباً ورزشگاهی در بین ورزشگاههای برگزاری مسابقات فوتبال کشورمان نیست که به نوعی در آن شاهد حاشیههای آزاردهنده و درگیری لفظی یا فیزیکی و توهین به تماشاگران مقابل یا بازیکنان و مربیان حریف و داور و... نباشیم. اهل فن حتماً اذعان میکنند که به دلیل جو ناخوشایندی که بیان شد، سالهاست بسیاری از هواداران قدیمی و خانوادهها نه خود در ورزشگاه حاضر میشوند و نه اجازه حضور به فرزندانشان میدهند. در این شرایط به طرز عجیبی به یک باره در یکی دو سال اخیر در ادامه برخی تلاشهای جسته و گریخته قبلی، مسئله حضور زنان در استادیومهای فوتبال مطرح شد و شاهد بودیم از سوی برخی رسانههای داخلی و خارجی، چهرههای سیاسی و فعالان حوزه زنان، سلبریتیها و... به آن دامن زده میشد. عجیب آنکه مسئله حضور زنان در استادیوم که شاید جزو 20 مطالبه اصلی زنان و دختران کشورمان نیز نبود تبدیل شد به یک مطالبه مثلاً سراسری و الزام آور! برخی فشارهای فدراسیون جهانی را بهانه کردند و برخی برای تحقق این مطالبه بر شیپور برابری زنان و مردان دمیدند. به نوعی شاهد یک مسئلهسازی هدفمند بودیم که مثل همیشه برخی از مسئولان کشور نیز با شیرجه در این جریان متلاطم و مسئلهسازی کاذب، وارد بازی شدند! در این بین از همان ابتدا بارها هشدار داده شد که این مطالبه کاذب نسبتی با واقعیت مطالبات زنان جامعه ندارد و حتی اگر فرضاً این یک مطالبه جدی هم باشد جو ورزشگاههای فوتبال کشورمان که متاسفانه به علت شرایط غیر فرهنگی آن بسیاری از مردان نیز از آن گریزان هستند، شرایط مناسب برای حضور همراه با حفظ کرامت و شأن زنان را ندارد. مدافعان حضور زنان در این چنین ورزشگاههایی در پاسخ مدعی بودند که اتفاقاً حضور بانوان در استادیوم جو نامناسب و غیر فرهنگی را به طور خودکار کنترل میکند! و البته گاه مثل آنچه چند هفته قبل در ورزشگاه اراک گذشت، نیز شاهد حوادث عجیبی هستیم که قابل پیشبینی هم نیست. جالب اینکه اصرار به حضور زنان در ورزشگاههای برگزاری فوتبال مردان در شرایطی است که سالهاست لیگ فوتبال و فوتسال زنان کشورمان در سطح بالایی برگزار میشود اما معمولاً یا تماشاچی ندارد یا اندک بانوان تماشاچی در محلی این بازیها حاضر میشوند. نداشتن شرایط حضور همراه با حفظ کرامت زنان در استادیومها موضوعی است که در نامه روز گذشته وزیر ورزش به رئیس فدراسیون فوتبال به صراحت مورد گوشزد قرار گرفته است. البته باید پرسید که اگر شرایط برای حضور زنان در استادیومها فراهم نبوده چرا اجازه آن صادر شده تا شاهد چنین حوادث تلخی باشیم؟! اتفاقات شامگاه چهارشنبه نشان داد که متاسفانه نه تنها حضور بانوان در ورزشگاه از شدت فضای مسموم و ناسالم نکاست بلکه در اتفاقی تاسف انگیز شاهد زشتترین و شرمآورترین صحنهها و توهینها و زیر پا گذاشتن کرامت بانوان نیز بودیم. این در حالی است که حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بیتدبیری عدهای کارناشناس و برنامهریز به دور از واقعیتهای جامعه شود. اتفاقات این روزها و سالهای اخیر در ورزشگاهها ریشه در کم توجهی یا فراموشی مقوله فرهنگ و مدیریت صحیح در فوتبال و ورزش کشور دارد؛ موضوعی که بارها از سوی سرویس ورزشی روزنامه کیهان و هفته نامه کیهان ورزشی به طور ویژه و موشکافانه مورد تحلیل و بررسی و تذکر قرار گرفته است. واقعیت آن است که جو نامناسب استادیومهای فوتبال به شدت متاثر از فضای مدیریتی فوتبال و نظام باشگاهداری کشورمان میباشد. وقتی گاه بر سر یک صحنه داوری یا مشکوک بارها و بارها شاهد بیانیه نویسی مدیران باشگاهها علیه یکدیگر و توهین و تهمت آنها نسبت به هم هستیم، مگر میشود این رویه به سکوها کشیده نشود؟ وقتی که هر فصل صدها میلیارد تومان برای هر کدام از باشگاههای بزرگ فوتبالمان هزینه میشود و تنها مسئله مهم، برد و باخت و از میدان به در کردن رقیب میشود و توجهی به هزینه کردن برای ارتقای فرهنگی ورزشگاهها نمیشود چه انتظاری از جوانان و نوجوانان هیجان زده و گاه پیرانی که بزرگی کردن را فدای جوگیریهای زود گذر میکنند میرود؟ اما نکته اصلی اینکه، مسئله تلاش برای برجسته کردن مطالبه کاذب حضور زنان در ورزشگاهها را باید در ادامه تلاشی پر دامنه دانست که در سالهای اخیر تلاش میکند، این باور غلط را در ذهن دختران و زنان جامعه وارد کند که سقف موفقیت و کرامت زن، شبیه شدن به مردان در رفتار و پوشش و... است.